۵۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مجتبی کلانتری» ثبت شده است

دشمنی قوم یهود با اسلام



لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا [*]

مسلّماً یهودیان و کسانی را که شرک ورزیده اند ، دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان خواهی یافت.

آیین یهود ، دین منتسب به حضرت موسی (علیه السلام) می باشد ، به پیروان دین یهود  یهودی می گویند ، خداوند با نعمت ایمان به قوم یهود برتری عنایت فرمود [1] ولی متاسفانه یهودی ها با پیروی از هواهای نفسانی و شیطان دچار انحراف شدند و حتی دست به قتل پیامبران زدند ، قرآن کریم می فرماید :  لَقَدْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَأَرْسَلْنَا إِلَیْهِمْ رُسُلًا کُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُهُمْ فَرِیقًا کَذَّبُوا وَفَرِیقًا یَقْتُلُونَ ، ما از فرزندان اسرائیل سخت پیمان گرفتیم و به سویشان پیامبرانى روانه کردیم هر بار پیامبرى چیزى بر خلاف دلخواهشان برایشان آورد گروهى را تکذیب میکردند و گروهى را مى ‏کشتند [2]

یهود سابقه‌ی دشمنی دیرینه ای با انبیای بزرگ الهی و ادیان ابراهیمی دارد حتی دین مسیحیت که از میان بنی‌اسرائیل ظهور نمود از دشمنی یهودیان در امان نبود تا جایی نقشه قتل حضرت عیسی (علیه السلام) را کشیدند که البته طبق قرآن موفق نشدند [3]

در مورد دشمنی قوم یهود با اسلام باید بیان گردد که یهودها در ابتدا از منتظران خاتم الانبیاء بودند و به همین دلیل به حجاز هجرت نمودند ، امام صادق (علیه السلام) می فرماید : یهود در کتاب‌های خود خوانده بودند که محل هجرت محمد (صلی الله علیه و آله) میان دو کوه عیر و احد است. پس در جست‌وجوی این دو کوه راه افتادند تا این که آن‌ها را یافته در کنارش ساکن شدند.[4] ولی متاسفانه پس نبوت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) نه تنها رسالت ایشان را انکار بلکه طبق قرآن تبدیل به دشمن ترین دشمنان اسلام شدند [5] که علت این دشمنی این بود که آنها گمان می کردند که پیامبر موعود از بنی‌اسرائیل خواهد بود ولی هنگامی که متوجه شدند که حضرت از بنی هاشم است به انکار و دشمنی با اسلام روی آوردند.

قوم یهود (منحرف شده) طبق آیات قرآن دارای خصوصیات دیگری چون فتنه انگیزی و فساد در زمین [6] قساوت و سنگدلی [7] عهد شکنی [8] تفرقه افکنی [9] آواره کننده مردم [10] ترغیب کننده دیگران برای فشار و محاصره اقتصادی مسلمانان [11] و ...... هستند که در عصر حاضر تمامی این صفات را می توان به وضوح در رژیم صهیونیستی مشاهده نمود.

پی نوشت :

[*]. مائده ،آیه ۸۲
[1]. اعراف ،آیه 140
[2]. مائده ،آیه 70
[3]. نساء ،آیه 157
[4]. مجمع البیان، ج1، ص310
[5]. مائده آیه 82
[6]. مائده، آیه 634
[7]. بقره ، آیه 74
[8]. مائده ، آیه 13
[9]. توبه ، آیه 107
[10]. منافقون آیه 8
[11]. منافقون آیه 7
-------------------------------------------
مطالعه بیشتر :

یهود

۰ نظر
مجتبی کلانتری

روز دانشجو





امام صادق (علیه السلام) : لَستُ اُحبُ أن أرى الشابَ مِنکم إلا غادیاً فی حالینِ إما عالِماً أو مُتعلماً، دوست ندارم جوانى را جز بر دو گونه ببینم : دانشمند یا دانشجو[*] 
کسب علم و دانش بارها در آیات و روایات مورد تاکید قرار گرفته شده است به طوری که اولین آیه نازل شده[1] بر قلب نازنین رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله ) به علم آموزی تاکید  نموده و می فرماید : اقْرَاْ بِسْمِ رَبِّکَ الَّذِى خَلَقَ خَلَقَ الاْنسَانَ مِنْ عَلَق اقْرَاْ وَرَبُّکَ الاْکْرَمُ الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الاْنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ، بخوان به نام پروردگارت که آفرید، و انسان را از خون بسته اى خلق کرد بخوان که پروردگارت والاتر است، همان کسى که به وسیله قلم تعلیم نمود و به انسان آنچه را نمى دانست آموخت.[2] و در آیه دیگری برای نشان دادن جایگاه علم پرسشی بیان نموده و می فرماید : قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الّذینَ لایَعْلَمُونَ إنّما یَتَذَکَّرُ اُولُوا الألْبابِ. بگو: آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند یکسانند؟ تنها خردمندان متذکر می شوند.[3]
پیامبر گرامی اسلام (صلى الله علیه و آله) علم آموزی را واجب دانسته و می فرماید : طلب علم و دانش بر هر مسلمان لازم است.[4] بر همین اساس تمامی مراجع تقلید در اصول دین ( توحید‌، نبوت، معاد، امامت، عدل) تقلید را جایز ندانسته و می فرمایند : عقیده مسلمانان به اصول دین باید از روی دلیل[علم] باشد و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید[5]
البته سوالی که در اینجا پیش می آید این است که مراد از علم، فقط علم در اصول دین است یا شامل تمامی علوم می گردد ؟ آنچه از محتوای روایت بر می آید این است که تمامی علوم و دانش های مفید مورد تائید اسلام هستند، علامه حلی (قدس سره الشریف) علوم را به چند دسته تقسیم نموده می فرماید : فراگیری علم یا بر انسان واجب عینی است یا واجب کفایی یا مستحب است و یا حرام[6] که مراد از واجب عینی، علم در اصول دین است و بر همه اشخاص واجب است در اصول دین به علم و یقین برسند، مراد از واجب کفائی علوم ضروری مانند اجتهاد و طب هستند که باید به حد کفایت اشخاصی از جامعه به دنبال آن بروند، مراد از علوم مستحب علومی هستند که تا حدی مورد نیاز جامعه  است (اکثر رشته های دانشگاهی) و مراد از علم حرام هر علمی است که به سبب ضرر و آسیب مخربش از طرف خداوند حرام و باید از آن اجتناب نمود (مانند سحر و جادوگری)

پی نوشت:
[*] ‌. امالی،ص۳۰۳
[1] ‌. بحارالانوار،ج 18،ص 206
[2] . علق آیه 1
[3] . زمر آیه 9
[4] . اصول کافى ج 1 ص 35
[5] . توضیح المسایل مراجع،ص 13
[6] . تذکرة الفقهاء، علامه حلی،ج 9،ص 36.
------------------------------------
مطالعه بیشتر :
اهمیت کسب علم تا انتهای حیات

۰ نظر
مجتبی کلانتری

هفته بسیج





بسیج به لحاظ لغوی به معنای سامان و اسباب ساز و سازمان جنگ، عزم و اراده، آماده سفر شدن و آماده ساختن نیروهای نظامی یک کشور برای جنگ می باشد.[1]
در اساسنامه بسیج مستضعفین، بسیج چنین تعریف شده است: « بسیج نهادی است تحت فرماندهی مقام معظم رهبری که هدف آن نگهبانی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن و جهاد در راه خدا و گسترش حاکمیت قانون خدا در جهان طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران و تقویت کامل بنیه دفاعی از طریق همکاری با سایر نیروهای مسلح و همچنین کمک به مردم هنگام بروز بلا و حوادث غیر مترقبه می باشد»[2]
قضیه بسیج همان مساله ‏ای است که در صدر اسلام بوده است. وقتی جنگ می‏ شد، طوایف مختلف می‏ آمدند و به جنگ می‏ رفتند و این مساله جدیدی نیست و در اسلام سابقه داشته است و چون مقصد ما اسلام است، باید هر جوانی یک نیرو باشد برای دفاع از اسلام و همه مردم و هرکس در هر شغلی که هست مهیا باشد برای جلوگیری از کفر و الحاد و هجوم بیگانگان[3]
تاریخ و سابقه بسیج عمومی اهل ایمان بر علیه باطل به بیداری قوم بنی اسراییل و قیام آن قوم بر ضد ظلم فرعونی به فرمان حضرت موسی (علیه السلام) می رسد.[4]
امام خمینی (ره) بسیج را چنین معرفی می نماید:  « بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه‌های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می‌دهد. بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته‌های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده‌اند » و ایشان امیدوار بودند بسیج را نه تنها برای جمهوری اسلامی ایران بلکه الگوئی برای جهان اسلام باشد: من امیدوارم که این بسیج عمومی اسلامی، الگو برای تمام مستضعفین جهان و ملت های مسلمان عالم باشد.[5]
سنگ بنای بسیج بر حکم فقهی و جهادی استوار است؛ جهادی که مبتنی بر روحیه دفاعی باشد و نه تهاجمی یا جهان گشایی، بسیج در نظر امام مولودی جدید است که کارشناسان جهانی نمی توانند آن را بشناسند، هر گاه قوه ایمان در ملتی زنده شود، همگان را به قیام الله فرا می خواند و می تواند سرتاسر یک کشور را بسیج نماید، معیار حرکت بسیج هم همین اسلام و درک مفاهیم عالیه آن است.[6]

پی نوشت:
[1]. فرهنگ دهخدا، ۱۳۷۲
[2]. سپاه از دید قانون ۱۳۶۲
[3]. امام خمینی (ره)، ۲۹ اسفند ۱۳۶۷
[4]. سوره مبارکه قصص
[5]. امام خمینی (ره)، ۲ آذر ۱۳۶۷
[6]. صحیفه نور، جلد ۲۱، ص ۱۹۵.
-------------------------
مطالعه بیشتر در:
ویژه نامه مدرسه عشق/ هفته بسیج

----------------------------------

آواتارهای حاضر در سایت ziaossalehin.ir ، کانال تلگرام t.me/tarh14 ، وبلاگ tarh14.tebyan.net ، وبلاگ http://tarh14.blog.ir وبلاگ http://mojtabakalantari.blog.ir ، اینستاگرام instagram.com/tarh14 ، ویسگون wisgoon.com/124000 ، نزدیکا nazdika.com و ... نیز بارگذاری شده است.

۰ نظر
مجتبی کلانتری

روز تربیت بدنی

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله): مؤمنی که قوی و نیرومند باشد از مؤمن ضعیف، بهتر و دوست داشتنی تر است[*]

26 مهر ماه روز تربیت بدنی و ورزش گرامی باد

مسلمان برای انجام وظایف خود از جمله انجام واجبات و کسب روزی حلال به جسم و روح سالم و قدرتمند نیازمند است،  اسلام در کنار توجه به روح آدمى، به آمادگى جسمانى نیز توجه نموده است، رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرماید: خوشبخت کسی است که اسلام را پذیرفته وبه قدر معاش خود در آمد دارد وقوای بدنش نیرومند است.[1] ازاین رو، شاهد تأکیداتى نسبت به ورزش هایى از جمله شنا، سوارکارى، تیراندازى و... مى باشیم، امام صادق علیه السلام شادابى و خرمى را در چند چیز مى داند و پیاده روى، اسب سوارى و شنا کردن را جزو آن ها برمى شمرد.[2]

سلامتی جسم بقدری با اهمیت است که ائمه علیهم السلام به مردم یاد داده اند برای سلامتی جسم دعا نمایند، امیرالمومنین امام علی علیه السلام در فرازی از دعای کمیل چنین دعا می فرماید: یارب، یارب، یارب، قو علی خدمتک جوارحی؛ پروردگارا! پروردگارا! پروردگارا! اعضاء وجوارح مرا، در راه خدمت به خودت، قوی ونیرومند گران.[3]

پیامبر گرامی اسلام (صلی علیه واله) درباره حق بدن بر انسان می فرماید: پروردگارت بر تو حقی دارد، و بدنت بر تو حقی دارد، و خانواده ات[نیز] بر تو حقی دارد.»[4] در این حدیث حق جسم در کنار حق خداوند در خانواده قرار داده شده این بدان معناست که زمانی انسان می تواند حق پروردگار و خانواده خویش را به بهترین نحوی ادا کند، که از بدنی سالم و نیرومند برخوردار باشد.

هرچه اسلام به تربیت جسم و روح سفارش می نماید از طرفی دیگر مخالف آن یعنی کسالت را مذمت نموده است، امام صادق علیه السلام کسالت و بى قرارى را کلید بدی ها می داند: «از کسالت و بى قرارى بپرهیز؛ به درستى که آن ها کلید هر بدى اند؛ کسى که کسل است حقى را ادا نمى کند و کسى که بى قرار است بر حقى صبر نمى کند»[5]

پی نوشت:
[*] . الاسلام و الطب ص ۲۶۳
[1] . بحار الانوار  ج 72 ص 67
[2] . بحار الانوار ج 73، ص 323
[3] . مفاتیح الجنان، فرازی از دعای کمیل
[4] . بحار الانوار ج 70 ص 128
[5] . ابن شعبه حرانى، ص 296.
----------------------------------
مطالعه بیشتر در:
ورزش در اسلام/ ورزش و سلامت

۰ نظر
مجتبی کلانتری

ما همه سپاهی هستیم

به کوری چشم دشمنان ایران اسلامی : ما همه سپاهی و پاسدار وطن هستیم، قدرت موشکی و نظامی جمهوری اسلامی نه تنها قابل مذاکره نیست بلکه روز به روز افزایش می یابد. ان شاء الله

در اسلام یک اصل کلی داریم که در آیه ۱۶ سوره انفال آمده است : «وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِه‌ عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم»[1] یعنی ای مسلمانان، تا آخرین حد امکان در برابر دشمن نیرو تهیه کنید. از طرف دیگر در سنت پیغمبر یک سلسله دستور رسیده است که در فقه به نام «سبق و رمایه» معروف است. در راستاى ترغیب به برنامه هاى آموزشى و نظامى در اسلام، نه تنها به مسأله آموزش تیراندازى و اسب سوارى تشویق شده (آمادگی نظامی) بلکه اجازه مسابقه و شرط بندى و برد و باخت را نیز در آن داده است. با اینکه اسلام در مسأله قمار و برد و باخت بسیار سخت گیر است، و آن را یکى از گناهان کبیره مى شمرد ولى این موضوع را به خاطر فلسفه هاى روشنى که دارد استثناء کرده است.[2] امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «فرشتگان به هنگام برد و باخت دور مى شوند و از آن نفرت دارند و صاحب آن را لعن مى کنند، مگر در مسابقات اسب سوارى و شترسوارى و تیراندازى».[3]

اسب دوانی و تیراندازی جزء فنون نظامی آن عصر بوده است. بسیار واضح است که ریشه و اصل قانون «سبق و رمایه»، اصل «و اعدّوا لهم ما استطعتم من قوه» است؛ یعنی تیر و شمشیر و نیزه و کمان و قاطر و اسب از نظر اسلام اصالت ندارد؛ آنچه اصالت دارد نیرومند بودن است. آنچه اصالت دارد این است که مسلمانان در هر عصر و زمانی باید تا آخرین حد امکان از لحاظ قوای نظامی و دفاعی در برابر دشمن نیرومند باشند. لزوم مهارت در تیراندازی و اسب دوانی جامه‌ای است که به تن لزوم نیرومندی پوشانیده شده است و به عبارت دیگر شکل اجرایی آن است. لزوم نیرومندی در مقابل دشمن قانون ثابتی است که از احتیاج ثابت و دائمی سرچشمه گرفته است.[4].

بنابراین معنای  آیه ۱۶ انفال این است که غافلگیر نشوید؛ معنایش این است که اگر چنانچه دشمنی به شما حمله کرد، شما بر اثر کمبود امکانات، کمبود سلاح و مهمّات، کمبود آمادگی، خسارت تحمّل نکنید، که خسارت شما خسارت ملّت است، خسارت شما خسارت اسلام است. [5]

پی نوشت:
[1] . سوره مبارکه انفال آیه 16
[2] . پیام قرآن،آیت الله العظمی مکارم،ص 347
[3] . وسائل الشیعه، جلد 13ص347
[4] . مجموعه آثار استاد مطهری، ج 19، ص 119
[5] . بیانات رهبر معظم انقلاب در فروردین 94.
----------------------------
مطالعه بیشتر در:
ضرورت تقویت بنیه دفاعی در آموزه های اسلامی

۰ نظر
مجتبی کلانتری

کتابت و نقل حدیث

قالَ رسول اللّه صلى الله علیه و آله: قَیِّدُوا العِلمَ . قیلَ: و ما تَقییدُهُ؟ قالَ: کِتابَتُهُ؛ علم را در بند کشید. عرض شد:  چگونه در بندش کنیم؟ فرمودند: با نوشتن[1]
پیامبرِ اکرم(صلی الله علیه و آله) با احادیثی مانند «علم را با نوشتنش، در بند کنید» و دیگر احادیث[2] بارها به نوشتن علم امر فرموده اند ؛ لذا این که منع از کتابت حدیث را به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نسبت داده اند اتهام به حضرت است که روایت متواتر آنرا را رد می نماید و نه تنها ایشان به کتابت احادیث تاکید کردند بلکه بعد از خود همراه با قرآن، تمسک به اهل البیت(علیهم السلام) و اطاعت از ایشان را واجب دانستند(احادیث اهل البیت را مانند فرمایشات و احادیث خود دانستند) در اصول کافی، از کتب اربعه و اصلی شیعه از قول حضرت آمده: من در میان شما دو چیز ارزشمند باقی می گذارم که اگر به آنها تمسک جوئید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم که اهل بیتم هستند. ای مردم بشنوید! من به شما رساندم که شما در کنار حوض بر من وارد می شوید، پس من از شما درباره رفتارتان با این دو یادگار ارزشمند سؤال خواهم کرد، یعنی کتاب خدا و اهل بیتم.[3] در کتب اهل سنت از جمله سنن نسائی از صحاح سته اهل سنت نیز این حدیث وارد شده است[4]
بر اساس شواهد تاریخی منع از کتابت حدیث در زمان خلیفه اول آغاز[5] و در زمان خلیفه ی دوم شدت یافت تا جائی که طى بخش نامه اى به تمام مناطق اسلامى نوشت: «هر کس حدیثى از پیامبر(صلی الله علیه وآله) نوشته، باید آن را از بین ببرد».[6] ؛ و چون سابقه ی دوستی با اهل کتاب داشت و می دانست که یهودیان غیر از تورات کتابی دارند که در آن اسرائیلیات بود و به آن مثناة یا مشناة می گفتند، او به بهانه اینکه قرآن به سرنوشت تورات گرفتار نشود چنین دستوری صادر نمود، از خلیفه ثانی نقل شده: مردمانی از اهل کتاب، کتابهایی در کنار کتاب خدا[تورات] نوشتند، و بعد همین امر سبب ترک کتاب خدا شد و من چیزی را که موجب محو کتاب خدا شود، در کنار آن نمی گذارم.[7] و این بهانه پوچ و بى اساس در واقع با انگیزه هاى سیاسى از هر گونه فعالیت مسلمانان در زمینه نقل و کتابت حدیث به شدت جلوگیرى نمودند زیرا برخی سنت و سخنان رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) را مانع بزرگی بر سر راه خود می دیدند؛ از این رو، چاره را در این دیدند که این مانع را از سر راه خود بردارند؛ زیرا می توانستند با کنار گذاشتن احادیث، قرآن را به دلخواه خود تأویل و تفسیر نمایند.[ تفسیر به رای همچنان در غیر شیعه رایج است] بله، «آنچه سبب منع از تدوین، نشر و نگارش حدیث پس از رحلت رسول ‏اکرم(صلی الله علیه و آله) گردید، همان چیزی است که مانع نگارش وصیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در بستر احتضار گردید».[8]
این گونه روایات باعث میشد تا ملاک­های حکومت شرعی، دانسته‏ گردد و چشم و گوش مردم باز می شد و برای حکومت­ی که با غصب حاصل شده خطری عظیم محسوب می شد و البته همچنین بدلیل حسادتی که به اهل البیت(علیهم السلام) داشتند نمی خواستند احادیث فضائل ایشان بین مردم منتشر گردد و آن هم یکی از دلائل منع انتشار و کتابت حدیث بود.
 
پی نوشت:
[1]. منیة المرید، ص 340
[2]. کنزالعمال، ج 10، ص 258،
[3]. کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۹۴.
[4]. نسائی، السنن الکبری، ح ۸۱۴۸.
[5]. تذکره الحفاظ، ج 1، ص 3.
[6]. اضوأ على السنه المحمدیه، ص 43
[7]. تقییدالعلم، ص 49.
[8].ابحاث فی الملل و النحل، ج 1، ص60.
-----------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
نقد و بررسی علل و انگیزه های منع نگارش حدیث

۰ نظر
مجتبی کلانتری

دنیا در آیات و روایات

امام موسی کاظم (علیه السلام) : مَثَل دنیا (و اموال و زیورآلات و تجمّلات آن) همانند آب دریا است که انسانِ تشنه، هر چه از آن بیاشامد بیشتر تشنه مى شود و آنقدر میل مى کند تا هلاک شود[*]
با بررسی آیات و روایات درمیابیم دنیا به دو قسم دنیای مذموم و ممدوح تقسیم بندی شده است ، مراد از دنیای مذموم و ناپسند ، دنیائی است که انسان را می فریبد و در خود غرق می نماید قرآن کریم می فرماید : فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَلَا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ [1] پس زندگى دنیا شما را نفریبد و (شیطانِ) فریبکار، شما را نسبت به خدا فریب ندهد. امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) نیز در مورد دنیا می‌فرمایند: دل بستگى به دنیا، عقل را فاسد مى ‏کند، قلب را از شنیدن حکمت ناتوان مى ‏سازد و باعث عذاب دردناک مى ‏شود. [2]
مراد از دنیای ممدوح و پسندیده دنیائی است که در مسیر آن رضایت الهی جلب شده و انسان در پی آن به کمالات معنوی خواهد رسید ، قرآن کریم می فرماید : وَ ابْتَغِ فِیما آتاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا وَ أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ [3] و در آنچه خداوند به تو داده است، سراى آخرت را جستجو نما و (در عین حال) بهره‌ات را نیز از این دنیا فراموش مکن و همان‌گونه که خداوند به تو احسان کرده است، تو نیز (از این ثروت به دیگران) احسان نما وبدنبال فساد در زمین مباش که خداوند، فسادگران را دوست نمى‌دارد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در حدیثی مشهور می فرماید «الدُّنْیَا مَزْرَعَةُ الْآخِرَة» [4] حضرت دنیا را مزرعه آخرت معرفی می نماید که مومن با کشت در مزرعه دنیا در آخرت از آن استفاده کند.
شکی نیست دنیا وسیله ای برای رسیدن به مقامات عالیه اخروی است ولی این بدین معنا نیست که انسان باید برای کسب رضایت الهی دنیا را ترک گفته و برای آن کوشش ننماید ، امام رضا علیه السلام : لَیسَ مِنّا مَن تَرَکَ دُنیاهُ لِدِینِه وَ دینَهُ لِدُنیاه [5] از ما نیست آن که دنیاى خود را براى دینش و دین خود را براى دنیایش ترک گوید. از فرمایش حضرت واضح است که اسلام برای انسان هم دنیا را می خواهد هم آخرت و هرگز نمی پذیرد که مومن به بهانه آخرت دنیا را ترک بفرماید ، امیرالمومنین امام علی (علیه السلام ) می فرماید: «‌اِعْمَلْ لِدُنْیَاکَ کَأَنَّکَ تَعِیشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَمُوتُ غَداً» [6] برای دنیای خـودت چنان عمل کن که گویا در دنیا تا ابد زندگی می‌کنی؛ و برای آخـرت خـودت چنان عمل کن که گویا همین فردا می‌میری

پی نوشت :
[*] . تحف العقول ، ص ۲۹۲
[1] . سوره لقمان آیه 33
[2] . مستدرک الوسایل ج 12 ، ص41
[3] . سوره قصص آیه 77
[4] . مجموعه ورام، ج1، ص 183
[5] . بحارالانوار، ج 78، ص 346
[6] . مستدرک الوسائل ج1 ص146.
----------------------------------
مطالعه بیشتر در:
دنیا در قرآن

----------------------------------

آواتارهای حاضر در سایت ziaossalehin.ir ، کانال تلگرام t.me/tarh14 ، وبلاگ tarh14.tebyan.net ، وبلاگ http://tarh14.blog.ir وبلاگ http://mojtabakalantari.blog.ir ، اینستاگرام instagram.com/tarh14 ، ویسگون wisgoon.com/124000 ، نزدیکا nazdika.com و ... نیز بارگذاری شده است.

۰ نظر
مجتبی کلانتری

با چه کسی محشور می شویم؟

از دستوراتی که دین مبین اسلام و ائمه معصوم(علیهم السلام) برای در امان ماندن از فتنه های دوران و عاقبت بخیری فرموده اند تمسک به مهم ترین دستگیره ایمان و آن اصل تولی و تبری است، روزی رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) به یاران خود فرمود: کدام یک ازدستگیره های ایمان محکم تر است؟ عرض کردند: خدا و رسولش بهترمی دانند، بعضی از آنها گفتند نماز و بعضی زکات و بعضی روزه و بعضی حج وعمره و بعضی جهاد. حضرت فرمود: آنچه را که گفتید همه آنها مهم و دارای فضیلت است، ولی آنها محکمترین دستگیره ایمان نیستند، بلکه محکم ترین دستگیره ایمان عبارت است از دوست داشتن برای خدا(تولی) و دشمن داشتن برای خدا(تبری) دوستی با دوستان خدا و دشمنی بادشمنان خدا[1]
تولی و تبری با هم و در کنار هم هستند و یکی بدون دیگری ناقص و بی فایده است در منابع اسلامی آمده که دین همان دوستی و دشمنی در راه خداوند است، فضیل بن یسار به امام صادق(علیه السلام) عرض کرد که آیا حبّ و بغض از نشانه های ایمان است؟ آن حضرت فرمود: «هَلِ الإیمَانُ إلَّا الحُبّ وَ البُغض» آیا ایمان چیزی جز دوستی و دشمنی است؟[2]
آنچه مسلم است و آیات و روایات بر آن تاکید می کنند دوست داشتن و بیزاری مومن باید رنگ خدائی داشته باشد و نمی توان شخصی ادعای دینداری کند ولی محبت اهل کفر  یا فسق را در سینه بپروراند و یا مومنی را در دل دشمن بداند، امام صادق(علیه السلام) ملاک دینداری را دوستی و دشمنی در راه دین معرفی کرده است، ایشان می فرماید: هر کسی که دوستی و دشمنی اش در راه دین نباشد، او را دینی نیست.[3] و همچنین ایشان می فرماید: کسى که دوستى و دشمنى اش براساس دین نباشد، دین ندارد.[4]
دوستی در دنیا رابطه ی مستقیمی در هم نشین اشخاص در  قیامت دارد در واقع انسان هرآنچه را که در دنیا دوست داشته باشد و به آن مهر بورزد با او محشور خواهد شد، امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) می فرماید: هر که ما را دوست بدارد، در روز قیامت با ما خواهد بود و اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد، خداوند او را با آن محشور خواهد کرد[5]
نتیجه: مومن باید مواظب باشد دوستی و دشمنی چه اشخاصی را در سینه می پروراند، اگر توانست بخاطر خداوند خطای مومنی را ببخشد و او را دوست داشته باشد یا برعکس بخاطر خداوند دل از کافر یا فاسقی ببرد ایمان در وجودش رسوخ کرده مگرنه خیری در او نیست، امام باقر(علیه السلام) می فرماید: «اگر خواستی بدانی که در تو خیری هست یا نه؟ به دلت مراجعه کن، هرگاه دیدی اهل طاعت خدا را دوست و اهل معصیت خدا را دشمن می داری بدانکه در تو خیری هست و خدا هم تو را دوست دارد و اگراهل طاعت خدا را دشمن و اهل معصیت خدا را دوست می داری، در توخیری نیست و خدا تو را دشمن دارد و هرکسی همراه دوست خود می باشد».[6]
متاسفانه در جامعه امروز عده ای از گمراهان اشخاصی را مورد محبت و دوستی خود قرار می دهند که نه تنها مومن نیستند بلکه چه بسا محبوبیت آنها از بی بندباری و فسق آنهاست(برخی از خوانندگان، بازیگران و...) و از آن بدتر دیده شده حتی کفار و شیطان پرست ها(بازیگران و ورزشکاران خارجی و...) را دوست دارند که طبق احادیث بیان شده نتیجه اش آن می شود که با همان افراد محشور خواهند شد.

پی نوشت:
[1] . اصول کافی، ج 2، ص 125.
[2] . کلینی، کافی، ج 2، ص 125
[3] . وسائل الشیعة، ج 2، ص 177
[4] . کلینی، کافی، ج 2، ص 127
[5] . امالی صدوق، ص 209
[6] . کافی: ج 2، ص 126، 127.
---------------------------------------
مطالعه بیشتر در:
با کی محشور می شویم؟ مسی یا رونالدو؟

----------------------------------

آواتارهای حاضر در سایت ziaossalehin.ir ، کانال تلگرام t.me/tarh14 ، وبلاگ tarh14.tebyan.net ، وبلاگ http://tarh14.blog.ir وبلاگ http://mojtabakalantari.blog.ir ، اینستاگرام instagram.com/tarh14 ، ویسگون wisgoon.com/124000 ، نزدیکا nazdika.com و ... نیز بارگذاری شده است.

ادامه مطلب...
۰ نظر
مجتبی کلانتری

بسیج سازندگی

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله): کسی که برای کمک به برادر خود و سود رساندن به او اقدام کند، پاداش مجاهدان در راه خدا به او داده خواهد شد.[*]
از دستورات اسلام که مورد تاکید مکرر قرآن و عترت (علیهم السلام) است توجه به خلق، نیکوکاری و خدمت رسانی به سایرین به ویژه خدمت به صالحین است. نگاهی اجمالی به آیات، روایات به خوبی این امر را ثابت می کند که بعد از انجام واجبات، هیچ ثوابی مانند نیکی و خدمت به بندگان خداوند نیست. بدین سبب است که انبیا و اولیای الهی، همواره در خدمت مردم بوده اند.
خداوند متعال، چهار مرتبه با صراحت در قرآن چنین می فرماید: إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ «خدا نیکوکاران را دوست می دارد.»[1] و یا چهار نوبت فرموده: إِنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ «خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمی کند.»[2]
البته در بین مردم آنچنان که گفته شد صالحین مورد تاکید بیشتری هستند قرآن مجید می فرماید:  « یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ ؛ به کسانى خدمت بکنید که وقتى انسان جاهل آنها رامى بیند بگوید از اغنیا هستند.»[3] یعنى به صالحین به گونه ای یاری برسانید که کسانى که او را نمی شناسند، بگویند وضعش خوب است و ابرویشان حفظ گردد
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در مورد پاداش اخروی یاری مردم می فرماید: « مَنْ قَضَى لِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ حَاجَةً کَانَ کَمَنْ عَبَدَ اللَّهَ دَهْراً ؛ کسى به دیگرى خدمت کند، مثل کسى است که عمرى خدا را بندگى نماید. »[4]
 و البته ایشان یاری مردم را زمینه ساز یاری خداوند می داند: « إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی عَوْنِ الْمُؤْمِنِ مَا کَانَ الْمُؤْمِنُ فِی عَوْنِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ»اگر می خواهید خدا به شما کمک کند، شما هم کمک حال مردم باشید.[5]
و البته شرط قبول یاری مردم عدم منت گذاشتن می باشد قران کریم می فرماید «یا ایها الذین آمنوا لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی»؛ با منت نهادن موجب تباه شدن کارهای نیک خود نشوید.[6]

پی نوشت:
[*]. ثواب الاعمال، ص ۳۴۰
[1]. آل عمران آیات 134و 148
[2]. هود/ آیه 115.
[3]. بقره / آیه 283
[4]. بحارالانوار  ج 71 ص 302
[5]. ثواب العمال / ص 135
[6]. بقره / آیه 264.

مطالعه بیشتر در :

خدمت به مردم از نگاه امام جعفر صادق علیه السلام

۰ نظر
مجتبی کلانتری

نشکر خدام الحسین (علیه السلام)



امام رضا(علیه السلام) : مَنْ لَمْ یَشْکُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ لَمْ یَشْکُرِ اللَّهَ عَزَّوَجَل کسی که نعمت دهنده از مخلوقات را شکرگزار نباشد، شکرگزار خداوند نیز نخواهد بود [*]

خدمت به زوار امام حسین (علیه السلام) افتخار عظیمی است که در بعضی روایات اشاره ای به پاداش آن شده است ، محدث نوری (ره) در حدیثی مفصل آورده است که خداوند متعال می فرماید : «ای موسی! بنده‌ای از بندگان من نیست که در روز عاشورا گریه کند و یا خود را به گریه بزند و یا بر مصیبت فرزند مصطفی عزاداری کند، مگر اینکه برای او بهشتی است که در آن جاویدان است و بنده‌ای از بندگان من نیست که از مالش در راه محبت پسر دختر پیامبرش غذایی و یا درهمی انفاق کند، مگر اینکه در دنیا هر درهم او را به ۷۰ درهم برکت دهم و در حالی که بخشیده شده و گناهان او را پوشانده‌ام در بهشت است.[1]

در سیره علما نیز دیده می شود که نه تنها ایشان مردم را تشویق به خدمت به زوار اهل البیت (علیهم السلام) می نمایند بلکه شخصا با افتخار به زوار خدمت می نمایند به عنوان مثال در مورد امام خمینی (ره) نقل شده که هنگامی که به زیارت مشرف می شدند ایشان دعا و زیارت را خیلی مختصر می خواندند و تنها به محل اسکان برمی گشتند و ایوان‏‎ ‎‏منزل را آب و جارو می کردند، فرش پهن می کردند، سماور را روشن می کردند و چایی را‏‎ ‎‏آماده می کردند، و شخصا برای همراهان خود چای می ریختند. از ایشان پرسیده شد چرا اینکار را انجام می دهید که حضرت امام (ره) می فرمودند : ‏‏من ثواب‏‎ ‎‏این کار را کمتر از آن زیارت و دعا نمی دانم.‏[2]

البته هرچند که اجر و پاداش خادمین اهل البیت (علیهم السلام) توسط خداوند متعال عطا می گردد ولیکن طبق سخن حکیمانه «من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق ، کسی که شکرگذار مخلوق نباشد، شکرگذار خالق نیز نیست» که روایات آن را تائید می کنند [3] بر خود واجب می دانیم از تمامی خدامین اهل البیت (علیهم السلام) که وسیله زیارت و عزاداری برای معصومین (علیهم السلام) خاصه حضرت سید الشهدا (علیه السلام) را فراهم می نمایند تشکر نمائیم.

و از آنجا که حضرت امام سجاد (علیه السلام) می فرماید :حق کسى که به تو نیکى کرده ، این است که از او تشکر کنى و نیکیش را به زبان آورى و از وى به خوبى یاد کنى و میان خود و خداى عزوجل برایش خالصانه دعا کنى[4] علاوه بر تشکر از خداوند متعال برای این بزرگواران خیر و برکت در دنیا و آخرت و اجر جزیل مسئلت می نماییم.

پی نوشت:
[*]. عیون أخبار الرضا ج ۲ ص ۲۴
[1]. مستدرک الوسائل ، ج‏۱۰، ص ۳۱۹.
[2]. در رثای نور ، سید حمید روحانی ، ص ۱۳.
[3]. از جمله میزان الحکمه، ج۵، ص۱۵۳
[4]. امالی ، شیخ صدوق ، ص ۳۷۲.
-----------------------------------
مطالعه بیشتر در:
آثار و برکات اطعام و احسان به زائران حسینی (علیه السلام)

۰ نظر
مجتبی کلانتری