شان و مقام «معلم» به حدی است که اولین آیاتی که بر قلب نازنین رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) نازل شد [1] خداوند را معلم خلائق معرفی می نماید و می فرماید: «اقْرَاْ بِسْمِ رَبِّکَ الَّذِى خَلَقَ خَلَقَ الاْنسَانَ مِنْ عَلَق اقْرَاْ وَرَبُّکَ الاْکْرَمُ الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الاْنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ، بخوان به نام پروردگارت که آفرید، و انسان را از خون بسته اى خلق کرد بخوان که پروردگارت والاتر است، همان کسى که به وسیله قلم تعلیم نمود و به انسان آنچه را نمى دانست آموخت.»[2]
در عظمت منزلت و مقام معلم همین بس که رسول گرامی اسلام (صَلَّی اللهُ علیهِ و آلهِ و سلَّم) خود را معلم معرفی نموده و می فرماید: «اِنَّمَا بُعِثْتُ مَعَلِّما؛ همانا که من به عنوان معلم مبعوث شده ام.» [3]، و همچنین ایشان در قالب دعا می فرمودند: «خداوندا! معلمان را بیامرز و عمر طولانی به آنان عطا فرما و کسب و کارشان را مبارک گردان!» [4] و همچنان می فرماید: «بخشنده ترین شما پس از من، کسى است که دانشى بیاموزد، آنگاه دانش خود را بپراکند. » [5]
با توجه به مقام معلم که ذکر شد، استاد و شاگرد وظایف و حقوقی نیز نسبت به یکدیگر دارند که شیخ «زین الدین بن علی بن احمد عاملی جبعی» (قَدَّسَ اللهُ نَفسَهُ الزَّکیه)، معروف به «شهید ثانی»، از بزرگان شیعه، در کتب ارزشمند خویش با استفاده از آیات، روایات و تجربیات شاگردی محضر اساتید خویش و البته سالها استادی علوم و فنون اسلامی، برخی از وظایف و حقوق استاد و شاگرد را بیان نموده است، که به اختصار به برخی آنها اشاره می نمائیم:
وظایف شاگرد نسبت به معلم (حقوق معلم):
«تواضع و فروتنی در برابر استاد؛ دوری کردن از صحبت آمرانه با استاد؛ با احترام یادکردن از استاد؛ سرمشق گرفتن از استاد؛ سپاسگزاری از ارشاد و هشدار های استاد؛ تحمل تندی های احتمالی استاد؛ در انتظار استاد و شرفیابی به محضر او؛ عدم ایجاد مزاحمت برای اشتغالات استاد؛ آراستن و پیراستن برون و درون به هنگام ورود بر استاد؛ عدم تحمیل وقت تدریس بر استاد؛ عدم مزاحمت برای استراحت استاد؛ نشستن با نزاکت و ادب در محضر استاد؛مراقبت از حالات و رفتار خود در محضر استاد؛ تنظیم صدا و گفتار و تلطیف آن در محضر استاد؛ جبران و تدارک کمبودهای سخن استاد با اشارات لطیف؛ پیشی نگرفتن شاگرد به پاسخ پرسش ها در محضر استاد؛ تمرکز حواس و استماع دقیق به سخنان استاد؛ ارج نهادن به توضیحات استاد؛ عدم تکرار سؤال های فرساینده و تلف کننده فرصت؛ سؤال به موقع از استاد؛ طرح سؤالات خوشآیند و دل نشین؛ دوری نکردن از سؤال و پرسش به خاطر شرم و حیا؛ شهامت شاگرد در اعتراف به عدم درک مطالب علمی؛ حفظ حریم استاد در همه حال؛ دوری کردن از بدگویی استاد؛ دفع هرگونه اتهام ناروا از ساحت استاد؛ عیب های استاد را بپوشاند و مناقب و خوبی های او را ظاهر نماید؛ با دشمنان او مجالستی نداشته باشد و دشمنان او را دوست خود نداند؛ بخاطر خدا از او علم بیاموزد؛ رعایت سکوت در مجلس درس.»[6]
وظایف معلم نسبت به شاگرد (حقوق شاگرد):
الف) وظایف اخلاقی و تربیتی:
«لطف و محبت نسبت به شاگرد؛ فروتنی و نرمش نسبت به شاگردان؛ تفقد از احوال
دانشجویان و شاگردان؛ اطلاع از نام و مشخصات شاگرد؛ احترام به شخصیت شاگرد و
اعتراف به اهمیت افکار او؛ رعایت مساوات در توجه و محبت به شاگردان؛ رعایت
سابقه شاگردان و توجه به مزایای آنها (در علم و شایستگی)؛ معرفی معلمان
شایسته به شاگردان؛ نشستن آمیخته با نزاکت و ادب؛ متانت و وقار در جلسه
درس؛ ایجاد حس مسئولیت و انضباط در شاگردان؛ رفق و مدارا با شاگرد و اهتمام
به پرسش های او؛ محبت و التفات و گشاده رویی نسبت به شاگردان تازه وارد؛
اعتراف به عجز و ناتوانی در مسائلی که بدانها احاطه ندارد؛ تذکر لغزش ها و
اشتباهات تدریسی،قبل از پایان یافتن درس؛ درنگ نمودن در جلسه، پس از پایان
گرفتن درس؛ تعیین مبصر و نماینده برای شاگردان؛ پایان دادن درس ها با نصایح
اخلاقی و دعا.»[7]
ب) وظایف علمی و آموزشی:
«گام به گام پیش بردن شاگردان به لحاظ علمی و عملی؛ ایجاد شوق و دلبستگی به
علم ودانش در شاگردان؛ کوشش در تفهیم مطالب با رعایت استعداد شاگرد؛ ذکر
ضوابط و قواعد کلی علوم ضمن تدریس آنها؛ تشویق شاگردان به اشتغالات علمی و
تحریص بر تکرار دروس؛ طرح مسائل دقیق و پرسش از شاگردان؛ استفاده از بهترین
قواعد و روش تدریس و تفهیم به شاگردان؛ رعایت ترتیب منطقی علوم و دانش ها؛
رعایت اعتدال و اقتصار در بیان و توضیح مطالب؛ توجه به فضای مناسب کلاس
(به دور از هر گونه عوامل آزار دهنده)؛ توجه به مصالح شاگردان در تعیین وقت
تدریس؛ توجه به صدا و بیان به هنگام تدریس؛ حفظ نظم جلسه درس.» [8]
[1]. بحارالانوار ج 18 ص206
[2]. سوره مبارکه علق، آیات 1 الی 5
[3]. شرح أصول الکافی ملاصدرا ج2 ص95
[4]. کشف الخطا ج1 ص48
[5]. میزان الحکمه ح 13825
[6]. معالم الدین شهیدثانی ص 43
[7]. منیةالمرید شهیدثانی 190_ 220
[8]. همان 189 _ 212